از فرمایش امام صادق علیه السلام چنین بر می‌آید که خضر را خدا به سوی قومش مبعوث فرموده بود و او مردم را به سوی توحید و اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتاب‌های او دعوت می‌کرد. از معجزاتش این بود که روی هر زمین خشکی می‌نشست، زمین سبز و خرم می‌گشت و دلیل نامش، خضر(سبز) نیز همین است. نام اصلی خضر «تالیا بن ملکان بن عامر بن أرفخشید بن سام بن نوح علیه السلام» است.

او همان عالم الاهی بود که موسی به دیدارش رفت و در قرآن بدون ذکر نام با عبارتی درخشان ستوده شده است:«عبداً من عبادنا اّتیناه رحمة من عندنا و علمنا من لدنا علماً.» (او یکی از بندگان ما بود که رحمت خویش را به سویش فروفرستادیم و از نزد خویش به او علم آموختیم.) در قرآن کریم درباره‌ی حضرت خضر غیر از توصیف مذکور و داستان همراهی حضرت موسی با او چیز دیگری ذکر نشده است.

از امام صادق (ع)آورده اند كه...اما آن بنده صالح خدا خضر، خداوند عمر او را نه به خاطر رسالتش طولانى گردانيد و نه به خاطركتابى كه بدو نازل كند و نه به خاطر اين كه به وسيله او و شریعت او، شريعت پيامبران پيش از او را نسخ كند ونه به خاطر امامتى كه بندگانش بدو اقتدا نمايند و نه به خاطر طاعتى كه خدا بر او واجب ساخته بود، بلكه خداى جهان آفرين، بدان دليل كه اراده فرموده بود عمرگرامى قائم (ع) را در دوران غيبت او بسيار طولانى سازد ومى دانست كه بندگانش بر طول عمر او ايراد واشكال خواهند نمود، به همين جهت عمر اين بنده صالح خويش خضررا طولانى ساخت كه بدان استدلال شود و عمر قائم (ع) بدان تشبيه گردد و بدين وسيله اشكال و ايراد دشمنان و بدانديشان باطل گردد. (1)

بدون ترديد او زنده است وهم اكنون بيش از شش هزار سال از عمر شريفش مى گذرد. (2) زندگى حضرت خضر ورفتنش به بحر ظلمات وخوردنش از آب حيات خود داستان مفضلى است كه دركتب تاريخى وحديثى به تفصيل از آن بحث شده است. (3)

شركت حضرت خضر در مراسم عيد غدير در سرزمين غدير خم ودر مراسم سوگوارى رسول اكرم (ص) به هنگام رحلت آن حضرت ودر سوگ حضرت على (ع) به هنگام شهادت آن حضرت دركتاب هاى حديثى مشروحا آمده است .

امام رضا(ع) مى فرمايد:حضرت خضر(ع)از آب حيات خورد،او زنده است وتا دميده شدن صور از دنيا نمى رود، او پيش ما مى آيد وبر ما سلام مى كند، ما صدايش را مى شنويم و خودش را نمى بينيم، او در مراسم حج شركت مى كند وهمه مناسك را انجام مى دهد، در روز عرفه در سرزمين عرفات مى ايستد وبراى دعاى مؤمنان آمين مى گويد. خداوند به وسيله او در زمان غيبت، از قائم ما رفع غربت مى كند وبه وسيله او وحشتش را تبديل به انس مى كند. (4)

از اين حديث استفاده مى شودكه حضرت خضر(ع) جزء سى نفرى است كه همواره در محضر حضرت بقية الله (ع) هستند ورتق وفتق امور به فرمان آن حضرت در دست آن هاست. (5)

  ا. كمال ا لدين ج 3، ص 357 بحا رالانوار ج 51، ص 222.

2. يوم الخلاص ص157.

3. بحار الانوار، ج 2 1، ص 72 1- 5 1 2 وج 13 ص 278- 322.

4. كمال الدين، ج 2 ص 390 بحارالانوار، ج13 ص 299.

5. غيبة نعمانى، ص 99 بحارالانوار ج 52، ص 158

شخصیت حضرت ‏خضر(علیه السلام)در روایات

در قرآن کریم در باره حضرت خضر غیر از همین داستان رفتن موسی به مجمع البحرین‏چیزی نیامده و از جوامع اوصافش چیزی ذکر نکرده مگر همینکه فرموده: " فوجدا عبدا من‏عبادنا اتیناه رحمة من عندنا و علمناه من لدنا علما" (1) .

از آنچه از روایات نبوی و یا روایات وارده از طرق ائمه اهل بیت(ع)درداستان خضر رسیده چه می‏توان فهمید؟از روایت محمد بن عماره که از امام صادق (ع)نقل شده و در بحث روایتی آینده خواهد آمد، چنین برمی‏آید که آن جناب‏پیغمبری مرسل بوده که خدا به سوی قومش مبعوثش فرموده بود، و او مردم خود را به سوی توحیدو اقرار به انبیاء و فرستادگان خدا و کتابهای او دعوت می‏کرده و معجزه‏اش این بوده که روی‏هیچ چوب خشکی نمی‏نشست مگر آنکه سبز می‏شد و بر هیچ زمین بی علفی نمی‏نشست مگرآنکه سبز و خرم می‏گشت، و اگر او را خضر نامیدند به همین جهت‏بوده است و این کلمه بااختلاف مختصری در حرکاتش در عربی به معنای سبزی است، و گرنه اسم اصلی‏اش تالی بن‏ملکان بن عابر بن ارفخشد بن سام بن نوح است...

 

از اخبار متفرقه‏ای که از امامان اهل بیت(ع)نقل شده برمی‏آید که اوتاکنون زنده است و هنوز از دنیا نرفته.و از قدرت خدای سبحان هیچ دور نیست که بعضی ازبندگان خود را عمری طولانی دهد و تا زمانی طولانی زنده نگهدارد.برهانی عقلی هم بر محال‏بودن آن نداریم و به همین جهت نمی‏توانیم انکارش کنیم.

 علاوه بر اینکه در بعضی روایات از طرق عامه سبب این طول عمر هم ذکر شده. درروایتی که الدر المنثور از دارقطنی و ابن عساکر از ابن عباس نقل کرده‏اند چنین آمده که:

او فرزند بلا فصل آدم است و خدا بدین جهت زنده‏اش نگه داشته تا دجال را تکذیب کند  .و دربعضی دیگر که در الدر المنثور از ابن عساکر از ابن اسحاق روایت‏شده نقل گردیده که آدم‏برای بقای او تا روز قیامت دعا کرده است..

و در تعدادی از روایات که از طرق شیعه  و سنی  رسیده آمده که خضر از آب حیات‏که واقع در ظلمات است نوشیده، چون وی در پیشاپیش لشکر ذو القرنین که در طلب آب‏حیات بود قرار داشت، خضر به آن رسید و ذو القرنین نرسید.

در روایت الدر المنثور ازابن شاهین از خصیف آمده که: چهار نفر از انبیاء تاکنون زنده‏اند، دو نفر آنها یعنی عیسی وادریس در آسمانند و دو نفر دیگر یعنی خضر و الیاس در زمینند، خضر در خشکی و الیاس در دریا است  .

و نیز مانند روایت الدر المنثور از عقیلی از کعب که گفته: خضر در میان دریای بالا ودریای پائین بر روی منبری قرار دارد، و جنبندگان دریا مامورند که از او شنوایی داشته باشند واطاعتش کنند، و همه روزه صبح و شام ارواح بر وی عرضه می‏شوند  .

و مانند روایت الدر المنثور از ابی الشیخ در کتاب"العظمة"و ابی نعیم در حلیه ازکعب الاحبار که گفته: خضر پسر عامیل با چند نفر از رفقای خود سوار شده به دریای هندرسید - و دریای هند همان دریای چین است - در آنجا به رفقایش گفت: مرا به دریا آویزان‏کنید، چند روز و شب آویزان بوده آنگاه صعود نمود گفتند: ای خضر چه دیدی؟ خدا عجب‏اکرامی از تو کرد که در این مدت در لجه دریا محفوظ ماندی!گفت: یکی از ملائکه به‏استقبالم آمده گفت: ای آدمی زاده خطاکار از کجا می‏آیی و به کجا می‏روی؟گفتم: می‏خواهم ته این دریا را ببینم.گفت: چگونه می‏توانی به ته آن برسی در حالی که از زمان‏داود(ع)مردی به طرف قعر آن می‏رود و تا به امروز نرسیده. با اینکه از آن روز تاامروز سیصد سال می‏گذرد  .و روایاتی دیگر از این قبیل روایات که مشتمل بر نوادر داستانهااست.

  ستان حما السلام

حضرتالسام يكي از پيامبراني است كه زنده و الآن در قيد حيات مي باشد. حضرت موسي عليه السلام، مأمور شد كه مدتي در كنار حضرت خضر باشد. به اين منظور در پي او روانه شد تا او را بيابد. حضرت موسي در حالي با خضر روبه رو شد كه آن حضرت مشغول عبادت بودند. موسي به خضر گفت: آمده است تا مقداري از علم او بهره مند شود.

خضر گفت: آيا تحمل آنچه را كه خواهي ديد، داري؟ زيرا چه بسا كارها از من سر بزند كه چون تو اسرار آن را نمي داني نمي تواني صبر كني و ممكن است زبان به اعتراض بگشايي.

موسي گفت: حاشا و كلا كه من بر آنچه از تو سر مي زند و خواهم ديد، اعتراض كنم.

پس از آن خضر گفت: اي موسي به اين شرط تو را همراه خود مي برم كه هر چه ديدي بر آن اعتراض نكني و علّت و سبب آن را نپرسي مگر آنكه خودم اسرار آن را بر تو عيان نمايم.

موسي قبول كرد. حركت كردند و سوار كشتي شدند. در بين راه خضر تبري از ناخدا گرفت و شروع به سوراخ كردن و شكستن قسمتي از كشتي شد. كشتي را آب فرا گرفت. موسي نگران شد و گفت: مبادا كشتي غرق شود و به خضر گفت: اين چه كار است كه مي كني؟ ممكن است سرنشينان غرق شوند. خضر گفت: نگفتم با من مجال موافقت و مقاومت نداري؟ موسي گفت: مرا ببخش. فراموش كردم. ديگر اعتراض نمي كنم. خضر سوراخي در كشتي نمود. سرنشينان كشتي به تكاپو افتادند و محل سوراخ شده را تعمير كردند.

بعد از مدتي به ساحل رسيدند و وارد شهر ساحلي شدند. تعدادي از اطفال را ديدند كه در سر راه مشغول بازي هستند. خضر يكي از آن طفلان را گرفت و به پشت ديوار برد و با كاردي گوش تا گوش، سر او را بريد و در محلي او را دفن كرد. موسي سخت برآشفت و با ناراحتي بسياري گفت: به چه جرمي او را كشتي؟ خضر با خونسردي گفت: باز علّت پرسيدي و اعتراض نمودي؟ بار ديگر موسي گفت: ديگر سئوال نمي كنم. اگر اين بار سؤال كردم، مرا رها كن و به راه خودت برو.

آن دو به راه افتادند. به محلي ديگر رسيدند. مردمان آن محل آنها را به شهر خود راه ندادند حتي از دادن آب و نان به آنها نيز دريغ كردند. شبي سرد را در بيرون شهر سپري كردند. چون صبح شد، حركت كردند تا به ديواري رسيدند. ديوار در حال خراب شدن بود. پس خضر شروع به مرمت ديوار كرد و با سنگ و گل آنها را محكم و استوار ساخت.

موسي بار ديگر در شگفت شد. رو به خضر كرد و گفت: اهل اين ديار حتي به ما آب و نان هم ندادند و تو در حق آنها لطف مي كني و ديوار خراب شده آنها را آباد مي كني؟ خضر گفت: معلوم شد كه تحمل آنچه را كه من انجام مي دهم، نداري. پس اين آخرين ديداري خواهد بود بين من و تو . اما قبل از آنكه از تو جدا شوم، مي خواهم راز كارهايي را كه انجام دادم بر تو نمايان سازم تا شگفتهايت را مرتفع سازم.

1 ـ مردي ظالم در  صدد است كه همه كشتي هاي سالم را تصاحب كند. آن كشتي هم متعلق به خانواده اي مومن و فقير بود. كشتي را سوراخ كردم تا طمع آن ظالم اين كشتي را در بر نگيرد و نان آن خانواده قطع نشود.

2 ـ آن كودك را كشتم زيرا او اگر بزرگ مي شد، جز كفر و عصيان از او سر نمي زد. در حالي كه والدين او موحد و مؤمن هستند.

3 ـ اما ديوار را درست كردم زيرا در زير آن گنجي مدفون است كه فردي مؤمن براي فرزندانش ذخيره كرده است. بدين وسيله آن گنج تا رسيدن به دست صاحب خود محفوظ مي ماند

 

 

شباهت حضرت حجت (عج) به حضرت خضر (ع) 

  

 

  1. خضر عمرش را خداوند طولانی نموده و این موضوع نزد شیعه و سنی مسلم است قائم (علیه السلام) نیز خداوند عمر با برکتشان را طولانی قرار داده است و یکی از دلائل و استدلال ها بر طولانی بودن عمر قائم (علیه السلام) طولانی بودن عمر خضر می باشد.

     

  2. نام حضرت خضر بلیا است بر چوب خشکی نمی نشست مگر اینکه سبز می شد و هر گاه نماز بگذارد اطرافش سبز می شود و ... حضرت قائم (علیه السلام) نیز به هر سر زمینی پا بگذارد سبز و پر گیاه می شود و آب از آنجا می جوشد و چون از آنجا برود آب فرو می رود و زمین به جای خود بر می گردد.

     

  3. خضر خداوند به قدرت و نیرویی عنایت فرموده که بهر شکل که بخواهد در می آید قائم (علیه السلام) نیز خداوند همین قدرت را به ایشان عنایت فرموده .

     

  4. خضر وجه کارهایش آشکار نشد مگر بعد از اینکه خودش فاش کرد قائم (علیه السلام) نیز وجه غیبتش آنطور که باید مکشوف نمی شود مگر بعد از ظهور.

     

  5. خضر هر سال در مراسم حج شرکت می کند تمام مناسک را انجام می دهد قائم (علیه السلام) نیز هر سال در مراسم حج شرکت می کند و مناسک را بجای می آورند.

 

 

 

  • نویسنده : یزد فردا
  • منبع خبر : خبرگزاری فردا